پایان زندگی از آنچه که فکر میکنید به شما نزدیکتر است.
پایان زندگی از آنچه که فکر میکنید به شما نزدیکتر است.
یعنی من فقط رو به جلو حرکت میکنم.
همین که قدم اول رو برداری، آموزش ببینی و مرحله اول برای تو روشن بشه از اون موقع به بعد پشت هم تمام راه روشن میشه و میری جلو و میتونی آموزشهای بهتری ببینی.
همین الان تصمیم بگیر و درست فکر کن.
چون تو مسئولی!
در مقابل خودت، افکارت و اعمالت و حتی سلامتیت.
آدم ها به آموزش دیدن نیاز دارن اما خیلی بیشتر به تذکر نیاز دارن.
بعد از آن هر چندبار که تذکر بدین باز برای آن شخص ارزش افزوده میشود.
یادآوری کنید ارزش افزوده به حساب میاید.
تلنگر بزنید مجدد ارزش افزوده به حساب میاید.
آموزش بدهید هم ارزش افزوده به حساب میاید.
تو یکبار به دنیا میای!
در این یکبار، عالی باش، عالی فکر کن، عالی رفتار کن و بهترین خودت باش.
تا وقتی بهترین نسخه خودتو نشون ندی نمیتونی با بهترین ها معاشرت کنی.
باید تاثیرگذار باشی ولی نمیتونی خودتو معصوم بدونی و نباید دنبال انگشت اشاره باشی.
ما شاید بتونیم با ظاهر خوب مردم رو گول بزنیم، اما از درون هیچوقت احساس خوبی نداریم.
یک مومن باید عمیقا احساس شادی و نشاط کنه و حالش خوب باشه؛
در بطن زندگیش رفیقش فقط خداوند باشه و تاثیرگذاری مثبت داشته باشه و مدام آموزش ببینه.
انسان ترسو رفاقتی با خدا نداره حتی اگر خونه هم بسازه روی آب میسازه و شب خواب راحتی نداره و معنای سلامت براش متفاوته.
ما باید در سه حوزه بسیار مهم شدیدا روی خودمون کار کنیم و آموزش ببینیم:
- سلامت افکار
- سلامت گفتار
- سلامت رفتار
سلامت رفتار: هیجانی رفتار نکنیم، دهن بین نباشیم، با حرف هر کس زود عصبانی نشیم،
قبل از انجام هر کاری به عاقبت آن فکر کنیم و در آرامش تصمیم بگیریم.
سلامت افکار: با هرچیز کوچیک و جزئی موضع خود را عوض نکنیم و در راهمان ثابت قدم باشیم.
اینکه مدام در چرخش باشی زندگیتو خراب میکنه و باعث میشه سردرگم بشی.
سلامت گفتار: ما دو نوع سلامت گفتار داریم:
نوع اول: ادب در کلام. باید به تک تک کلماتی که میگویید دقت کنید و هرگز از واژه های منفی یا ناسزا استفاده نکنید.
مثل زمانی که باید کلمه نمیدانم را جایگزین نمیتوانم کنیم.
نوع دوم: که بستگی به شخصیت شما دارد: وقتی کسی عصبی شده یا در مقابل ما هیجانی رفتار میکند،
این هنر ماست که با فی البداهه گویی و توسط جنگ نرم با کلام طوری که خودش متوجه نشود او را آرام و کنترل کنیم.
و حتی عصبانیتش رو هم برطرف کنیم و آتش وجودشو خاموش کنیم.
بیش از 90 درصد عوامل رشد و پیشرفت رو همه بزرگان دنیا آموزش و حرکت خواندند.
اما آموزشی که کارآمد باشد. باعث رشد شود و بتوان از آن کسب درآمد کرد.
اگر از آموزش جدا شدی بدون سقوط بیست پله ای خواهی داشت،
اما اگر همواره به آموزش دیدن ادامه دادی بدون هر روز یک پله پیشرفت میکنی.
همیشه سقوط ناگهانی اتفاق میفته اما رشد آرام و به تدریج.
باید ستون و بدنه زندگیت از آموزش پایه ریزی بشه و برات ارزش افزوده داشته باشه.
آگاهی نصیب هر کسی نمیشه.
اگر در مسیر رشد و ارتقا هستی، اگر داری به سوی کمال پیش میری،
اگر در مسیر سحر خیزی و آموزش هستی، اگر در راهی هستی که حتی میتونی با خدا صحبت کنی،
خیلی قدرشو بدون و بسیار شکرگزار باش.
حتما برای تمام کار و فعالیت های روزمره برنامه ریزی و دسته بندی داشته باشید:
اول: مهم و ضروری
دوم: مهم و غیر ضروری
سوم: مهم و غیر مهم
طبق این دسته بندی به بهترین نحو میتونی برنامه ریزی کنی.
این جمله رو بنویس و مدام با خودت تکرار کن:
من آهنربای جذب اشیا و افراد مورد علاقه ام هستم.
یه مرز بسیار مهمی وجود داره بین شجاعت و حماقت: و ما با انتخاب هایمان از این مرز عبور میکنیم
توفقط کافیه نیت چیزی رو داشته باشی و براش یه قدم برداری تا خداوند اندازه چند صد قدم شرایط رو برای تو فراهم کنه.
همه ی ما در زندگی تله هایی داریم که باید اونا رو بشناسیم و کنترل کنیم.
که اینجا دو مورد رو براتون توضیح میدم:
تله ی فکر نکن:
حرف زدن بدون فکر کردن.
ریشه آن در کجاست؟ در کودکی شما فردی بوده که از شنیدن نظر شما اجتناب میکرده و و اهمیتی برای نظرات شما قائل نشده.
ما در زندگی همیشه دوست داریم مورد تایید کسی باشیم چه در کودکی که میخواهیم خانواده بخصوص مادر مارا تایید کند،
چه در بزرگسالی و جوانی که رضایت جمعی برایمان از همه چیز مهم تر است. اما گاهی اوقات سرکوب، جایگزین تایید میشود.
وقتی دچار سرکوب فکری میشوید تله شکل میگیرد و با خود میگویی فکر کردن من دیگه فایده نداره و خوب نیست.
با اینکه به استناد به سخن پیامبر اسلام: ساعتی فکر کردن بهتر از هفتاد سال عبادت است.
به طور کلی تله ها سه حالت داره:
- تسلیم
- معکوس
- والایش
تسلیم:
پذیرفتن هر تله ای که تشخیص داده شود.
فرد در این حالت حتی فکر هم نمیکند.
از تصمیم گرفتن دوری میکند و میخواهد دیگران برایش تصمیم گیری کنند و همیشه نیازمند شخص ثالث است.
معکوس:
بر عکس عمل میکنیم چون گاهی اوقات نتیجه میگیریم و گاهی اوقات جواب نمیدهد.
در این حالت فرد بیش از حد تصمیم میگیرد و بیش از حد فکر میکند؛
انقدر که ممکن است به خود آسیب بزند. به تدریج به دلیل تصمیم گیری های مکرر برای دیگران هم تصمیم میگیرد.
والایش:
همیشه به سمت رشد و تعالی حرکت صعودی دارد.
یعنی ابتدا من پذیرفتم و بعد میخواهم درمان شوم و به شکل دیگری عمل کنم.
در این حالت فرد هرجا لازم است فکر میکند؛ هر جا لازم است تصمیم میگیرد.
در حالت والایش باید تفکرات الهی داشته باشی. درست فکر کنی و با آگاهی تصمیم بگیری و مدام به فکر آموزش باشی تا بهترین افکار رو برای خودت خلق کنی.
تله هیچ کاری نکن:
تویی که این مقاله رو میخونی ولی هیچ کاری نمیکنی، این تله رو داری.
اگه چند تا هنر داری و نمیدونی باید روی کدوم یکی سرمایه گذاری کنی، این تله رو داری.
تویی که فکر میکنی چندین سال روی آگاهی خودت کارکردی ولی اقدامی نکردی،
تویی که بدون هدف کاری رو انجام میدی و فکر میکنی دانش زیادی داری،
اما تا الان هیچ کسب درآمدی ازش نداشتی، این تله رو داری.
این تله چطور ایجاد میشه؟
میخوای یه کاری رو انجام بدی دیگران مانع میشن و باعث میشن تو ثابت بمونی و حرکت نکنی.
این تله هم سه حالت داره:
تسلیم:
طرف هیچ کاری انجام نمیده و همه ی کاراشو محول میکنه به دیگران و یا کار مفیدی بهش پیشنهاد میشه.
اما از دستش در میره و یا خیلی سریع زمان رو از دست میده.
معکوس:
طرف بیش از حد کار میکنه و بیش از حد مسئولیت میپذیره.
والایش:
فرد در هر کاری انقدر تلاش میکنه و انقدر پشتکار داره و آموزش میبینه که به موفقیت میرسه.
دیدگاهتان را بنویسید